loading...
عکس / مطلب/ جوک/ اس ام اس/ اخبار/
اخبار و رویداد های سایت


با عضویت رایگان در سایت می توانید از امکانات زیر برخوردار شوید 



این سایت در ستاد ساماندهی ثبت شده است.

به دلیل بروز بودن از صفحات دیگر سایت نیز دیدن فرمایید.

آخرین ارسال های انجمن
arian بازدید : 458 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)

داستان کوتاه

 

ضرب المثل یه آشی برات بپزم…..از کجا امده؟

در کتاب (سه سال در دربار ایران) نوشته دکتر فووریه٬ پزشک مخصوص ناصرالدین شاه، مطلبی نوشته شده که پاسخ این مسئله یا این ضرب المثل رایج بین ماست.او نوشته است: ناصرالدین شاه سالی یک بار (آنهم روز اربعین) آش نذری می‌پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می‌یافت تا ثواب ببرد. در حیاط قصر ملوکانه اغلب رجال مملکت...................

برای دیدن بقیه داستان به ادامه مطلب بروید ...................

داستان کوتاه

 

ضرب المثل یه آشی برات بپزم…..از کجا امده؟

در کتاب (سه سال در دربار ایران) نوشته دکتر فووریه٬ پزشک مخصوص ناصرالدین شاه، مطلبی نوشته شده که پاسخ این مسئله یا این ضرب المثل رایج بین ماست.

او نوشته است: ناصرالدین شاه سالی یک بار (آنهم روز اربعین) آش نذری می‌پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می‌یافت تا ثواب ببرد. در حیاط قصر ملوکانه اغلب رجال مملکت جمع می‌شدند و برای تهیه آش شله قلمکار هر یک کاری انجام می‌دادند. بعضی سبزی پاک می‌کردند. بعضی نخود و لوبیا خیس می‌کردند.

عده‌ ای دیگ‌های بزرگ را روی اجاق می‌گذاشتند و خلاصه هر کس برای تملق و تقرب پیش ناصر الدین شاه مشغول کاری بود. خود اعلیحضرت هم بالای ایوان می‌نشست و قلیان می‌کشید و از آن بالا نظاره‌گر کارها می شد. سر آشپزباشی ناصرالدین شاه مثل یک فرمانده خوب نظامی امر و نهی می کرد. بدستور آشپزباشی در پایان کار به در خانه هر یک از رجال کاسه آشی فرستاده میشد

و او می‌بایست کاسه آن را از اشرفی پر کند و به دربار پس بفرستد. کسانی را که خیلی می‌خواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می‌ریختند. پر واضح است آن که کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده میشد کمتر ضرر می‌کرد و آنکه مثلا یک قدح بزرگ آش (که یک وجب هم روغن رویش ریخته شده) دریافت میکرد حسابی بدبخت میشد.

به همین دلیل در طول سال اگر آشپز باشی مثلا با یکی از اعیان و یا وزرا دعوایش می شد٬ آشپزباشی به او می‌گفت: بسیار خوب! بهت حالی می‌کنم دنیا دست کیه! آشی برات بپزم که یک وجب روغن رویش باشد............

این بود داستان ما................

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطلب و جوک و اس ام اس و داستان و عکس و . هر چیزی که شما بخواهید ......
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    تولبار اختصاصی سایت
    آمار سایت
  • کل مطالب : 295
  • کل نظرات : 35
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 51
  • آی پی امروز : 57
  • آی پی دیروز : 50
  • بازدید امروز : 513
  • باردید دیروز : 155
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,291
  • بازدید ماه : 3,666
  • بازدید سال : 16,819
  • بازدید کلی : 229,340
  • کدهای اختصاصی
    قفس دانلود فیلم
    تبلیغات